جان خود را نثار نمودند....................................................................
باز اینک یاد یاران کردهام
یاد آن پروانههای سوخته جبهه سرداران گمنامت کجاست وه که گوهرهای خود گم کردهایم یاد جبهه ، یاد مجنون کردهام یادجبهه ، یاد شبهای کمین یاد اشک و نالههای نیمه شب یاد یاران بسیجی کردهام اینک این دل یاد شرهانی کند یاد همت ، سرفراز دارها عشق را سر فصل جانبازی کنم کو ز جام عاشقی سرمست شد سرنوشت عاشقی یکسربلاست اشک غم بر گونهها افشاندهایم مرگ یاران ، رمز و راز زندگیاست گر به دنیا بهر ما کاشانه نیست یارب اینک درد ما را چاره کن |
یاد گلزار بهاران کردهام
آتشی اندر دلم افروخته سرخوشان جرعه جامت کجاست ما برادرهای خود گم کردهایم یاد بدر و یاد کارون کردهام یاد رفتن در میان دشت مین یاد بیتابی و عشق سوز شب یاد شبهای دوئیجی کردهام یاد خرازی و ردانی کند یاد ایثار جلال افشارها یاد همت ، یاد خرازی کنم چون اباالفضل علی(ع) بیدست شد راهبیدردان ز راه ما جداست عاشقان رفتند و ما وا ماندهایم ماندن ما ، معنی شرمندگیاست بهتر از الطاف صاحب خانه چیست؟ در رهت چون عاشقی ، آواره کن |
صلوات